مصاحبه با آرزو جلیلی

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این هفته یکی از سرخترین ان ایران زمـین مـهمان صندلی داغ ســـــه

شنبه ها بود، اهنگ بت زنگ می چرا تماسمو رد میدی آرزو جلیلی همان حامـی پروپاقرص و همـیشگی علـــــــــی

انصاریـان کـه حتی با وجود استقلالی شدن علی بخیـه دست از طــرفداری

او برنداشت با خوش اخلاقی و صبرو حوصله همـیشگی بـه ســــوالات ما

پاسخ گفت، این شما و این هم حرف های دلنشین وشنیــــــــــــدنی و

                   پاسخ های جالبش بـه سوالات شما

سه شنبه ها: اهنگ بت زنگ می چرا تماسمو رد میدی آرزو جان سلام،به جمع صمـیمـی ما خوش آمدی، مرسی

که دعوت ما را پذیرفتی، ممنون از حضورت

آرزو: سلام بـه همـه شما خوبان, از لطف شما ممنون,حضور درون جمع شما

دوستان سرخدلم واین مصاحبه واسه من افتخاره...


سه شنبه ها: راستش ما دوس داشتیم فضای کار و نحوه ی مصاحبه

جوری بود که تا مثل دیگر مصاحبه های مجلات و نشریـات اینترنتی حضورا

خدمت مـیرسیدیم و تو یک فضای صمـیمـی حرفای شما را مـی شنیدیم

اما بضاعت ما همـینـه،بابت این شکل مصاحبه گرفتن ما را ببخشید

آرزو: خواهش مـیکنم,منم دوست داشتم تک تک شما خوبان را درون این

گفتگو کنار خودم  مـیدیدم هرچند این سعادت نصیبم نشد اما حضورتان

در کنارم سبز سبز است.


جت روی قرمز: بـه رسم کلیشـه ای همـه ی مصاحبه ها ابتدا یـه بیوگرافی

کامل اما متفاوت از خودت برایمان بگو.

آرزو: آرزو جلیلی,متولد 21/12/63 ساکن کردستان,لیسانس تربیت بدنی,

مربی وبازیکن فوتبال وبسکتبال,عاشق پرسپولیس,فرزند اول خونـــــواده,

عشق وبابام.


سه شنبه ها: ساکن کدام یک از شـهرهای استان کردستان هستید؟

آرزو: شـهر زیبای قروه درون نود کیلومتری سنندج.


پیزارو: قروه یعنی چی؟معنی خاصی داره؟

آرزو: نـه عزیزم معنی خاصی نداره فقط اسم شـهره.


سه شنبه ها: چه چیزی باعث شد رشته تربیت بدنی را انتخاب کنی یـا

در واقع تو این رشته درس بخونی؟

آرزو: عشق زیـادی کـه از بچگی بـه ورزش داشتم باعث شد کـه از حقوق

انصراف بدم و تربیت بدنی بخونم.


سه شنبه ها:و چی شد کـه فوتبال و بسکتبال را انتخاب کردی؟

آرزو: من دیوونـه فوتبال وبسکتبالم,به خاطر عشق بـه پرسپولیس فوتبال

رو انتخاب کردم وبسکتبال ازده یـازده سالگی شد ورزش موردعلاقم به

خاطر هیجانش.


سه شنبه ها:استایل ورزشی ات چقد با رشته ی بسکتبال همخوانی

دارد؟

آرزو: واسه بسکتبال خانما بد نیستم,قدم صدو هفتاده وم متناسب

قدمـه وهمـیشـه خدارو شکر تو تیم منتخب استان بازیکن فیبودم.


امـین: آره نسبت بـه هم جنسای خودت قد تقریبا بلندی داری، حاضری با

جابر روزبهانی مسابقه بسکتبال بدی؟

آرزو: آره حاضرم ومن مـیبرمش چون من بازیکن سرعتی ای هستم اما

جابر سرعتی نیست وزیر حلقه ثابته,مطمئن باش من برنده زمـینم.


پیزارو: اسم آرزو را ت انتخاب کرد یـا بابات؟

آرزو: هردوشون اما بیشتر بابا


پیزارو:دوس داشتی پسر بـه دنیـا مـی اومدی؟

آرزو:هیچوقت!از این کـه م راضی ام


امـین: چیزی از قبل از هشت سالگی ات بـه یـاد داری؟

آرزو: یـه بار که تا مرز مرگ رفتم,واکسن زدن قبل از رفتن بـه مدرسه واولین

روز رفتن بـه کلاس اول.

 

پیزارو:کارتون مورد علاقه کودکی ات چی بود؟

آرزو: خانواده دکتر ارنست,پسرشجاع.


پیزارو:یـه خاطره ی جالب از دوران مدرسه برامون تعریف کن

آرزو: خاطره زیـاده اما یکیشو مـیگم ,سال سوم دبیرستان بودیم مدرسه

واسمون جشن دیپلم گرفته بود,برنامـه من شوخی بااسم معلما بود,یـه

معلم بداخلاق ریـاضی داشتیم کـه دوتا خانم داشت وما فهمـیده بودیم که

باهردوشون مشکل پیداکرده بـه خاطرهمـین توی جشن واسه اسم اون

گفتم "رانده شده "وهمـه خندیدن ,جمع منفجرشدولی چشمتو ن روز بد

نبینـه تمام طول هفته من دفتربودمو بـه ایشو ن جواب بعد مـیدادم هنوزم

یـادم نرفته... اهنگ بت زنگ می چرا تماسمو رد میدی هنوزم یـادم نرفته که تا چند وقت همـه معلما واسه هم تعریفش

مـی ومـیخندیدن.

سه شنبه ها:علاقه ات بـه پرسپولیس بـه چه دورانی بر مـیگرده؟

آرزو: از کلاس چهارم ابتدایی که تا امروز پرسپولیس شده همـه چیز من یـه

جورایی هویت منـه.


سه شنبه ها: بـه نظرت دوران طلایی پرسپولیس از وقتی فوتبال را دنبال

کردی چه دورانی بوده؟


آرزو: همـیشـه بهترین بوده امافک مـیکنم دهه هفتادوقتی کـه عابدزاده.

انصاریـان, مـهدوی کیـا,کریمـی ,کاویـانپور,مـیناوند,...  تو اوج بودن وپرسپولیس

همـیشـه قهرمان بود.


سه شنبه ها: چی شد کـه شدی حامـی شماره یک علی انصاریـان؟

آرزو: وای یـه لحظه بغض کردم,از همون روز اول با دل وجون واسه

پرسپولیس بازی مـیکرد,علی ازل و ابد دل منـه,قافله سالار تمام اسطوره

های من,دلم مـیخواد برگرده...


امـین: وای ببخشید....ولی واقعا علی سمبل تعصب بود اون روزها، اولین

بازی کـه ازش دیدی با پیراهن پرسپولیس یـادته؟


آرزو: اون بهترینـه,اگه اشتباه نکنم بازی پرسپولیس-فجر سپاسی بود.


سه شنبه ها:مـیدونی کـه علی از کجا بـه پرسپولیس رسید، منظورم اینـه

چه سختیـا کـه نکشید که تا به سطح اول فوتبال رسید! اون از کودکی

پرسپولیسی بود؟

آرزو: آره علی خیلی زجر کشیده,از بچگی کار کرده وهمـیشـه به

خونوادش افتخار مـیکنـه و پز بیخودی نمـیده,تا امروز زندگیش پر از سختی

بوده اما همـیشـه خداکمکش کرده، از فپاسی,اونجا سرباز بود,از

بچگی قرمز بوده و تو یـه خونواده متعصب پرسپولیسی بـه دنیـا اومده.


سه شنبه ها: چقد تلاش کردی که تا بازیکن محبوبت را از نزدیک ببینی؟آیـا

موفق شدی؟

آرزو: خیلی بـه این درو اون درون زدم بله خداروشکرتیر 86 تولد سی

سالگیش تو دفتر ماهان دیدمش,بهترین روز زندگیم بود.


سه شنبه ها:آن روز چه حسی داشتی؟چی گفتی بهش؟

آرزو: قابل وصف نیست,ازخوشحالی داشتم بال درمـیاوردم,قلبم داشت از

 تپش مـیفتاد,چهارساعت تو ماهان باهم بودیم راجع بـه خیلی چیزا باهاش

صحبت کردم علی الخصوص رفتنش بـه استقلال.


امـین:تا قبل از آن روز تلفنی با علی صحبت کرده بودی؟بعد از آن روز

چطور؟

آرزو: آره تقریبا دوسال قبل از دیدنش باهاش تلفنی صحبت مـیکردم,بعد از

 دیدنشم همـیشـه تلفنی جویـای حالش هستم.


پیزارو: آرزو جلیلی بـه عنوان حامـی سرسخت انصاریـان وقتی علی

استقلالی شد چه حسی داشت؟

آرزو: داشتم دق مـیکردم,باورم نمـیشد,تو دانشگاه فهمـیدم سر جلسه

امتحان که تا آخر ساعت گریـه کردم,یـه هفته تو اتاقم خودمو حبس کردم و

فقط با خودش حرف مـیزدم


سه شنبه ها:نظرت راجع بـه اون تصمـیم علی چی بود؟

آرزو: تصمـیم علی عجولانـه بود کـه بعد خودشم پشیمون شداما توی اون

برهه از زمان علی خیلی اذیت شده بود کـه همچین تصمـیمـی گرفت.


سه شنبه ها:الان بازی های پرسپولیس را دنبال مـیکنی؟

آرزو: بله همـیشـه,درهر شرایطی جویـای اخبارو بازیـاش هستم.


سه شنبه ها: مشکل پرسپولیس ژوزه و سردار چیـه بـه نظرت؟

آرزو: مشکل پرسپولیس فک مـیکنم ناهماهنگی بازیکناس کـه امـیدوارم حل

بشـه.

 

پیزارو:دوس داری علی انصاریـان سرمربی پرسپولیس بشـه؟

آرزو: نـه مربیگری سخته زود پیر مـیشـه اما دوس دارم یـه روز سرپرست

پرسپولیس بشـه مث خوردبین عزیز.


پیزارو:الان اگه انصاریـان را از نزدیک ببینی چی بهش مـیگی؟

آرزو: بهش مـیگم هنوزم مث سابق واسه من وهوادارش عزیزه ودوس

داریم برگرده پرسپولیس.


پیزارو:با این کلمات جمله بساز؛ انصاریـان، دیزی، ماشین، هوادار، پروین،

شلوغی

آرزو:دیروز من وانصاریـان وپروین با ماشین رفتیم رستوران هوادار وتو

شلوغی اونجا یـه دیزی دبش زدیم تورگ.


پیزارو:یـه جمله درباره پرسپولیس؟؟

آرزو: پرسپولیس!بابرد تو ازغم عبور مـیکنم , از اینکه حامـی توام حس

غرور مـیکنم.

امـین:موافقی بریم سراغ ماهان؟

آرزو: حتما,به یـاد گذشته های تلخ وشیرینی کـه باماهان داشتم.


امـین:اسم ماهان کـه مـیاد یـاد چی مـیفتی؟

آرزو: یـاد پرسپولیس,دوستای خوبی کـه باماهان پیدا کردم,لحظات سرخی

که داشتم باماهان.


امـین:پس تلخی هاش کجا بود؟این کـه همـه اش شد شیرینی:-)

آرزو: نخواستم تلخیشو بگم,جنجالاش کـه اعصاب همـه رو بـه هم ریخته

بود, اختلافایی کـه بین یـه سری از بچه ها بـه وجود اومد آخرای ماهان رو

تلخ کرد.


پیزارو،یـه ماهانی:چگونـه با ماهان آشنا شدی؟

آرزو: شـهریور هفتادوهفت یـه تیتر درمورد عابدزاده باعث شد ماهانو بخرم

وتا آخرین روزی کـه ماهان چاپ مـیشد درکنارش باشم.

امـین: بهترین روزهایی کـه با ماهان داشتی چه وقتی بود؟

آرزو: شـهریور هفتادوهفت یـه تیتر درمورد عابدزاده باعث شد ماهانو بخرم

وتا آخرین روزی کـه ماهان چاپ مـیشد درکنارش باشم.

سه شنبه ها: اولین دوست ماهانی ات کی بود؟

آرزو:آزاده گشتیل


امـین:اتفاقا سوال بعدی را مـیخواستم درباره آزاده بپرسم، هنوز با هم

دوستین؟

آرزو: نـه متاسفانـه گرفتاریـای زندگی از هم دورمون کرد.

امـین:من با آزاده ارتباطی نداشتم جزء یـه شب کـه نیلوفر گفته بود بیـارش

روخط دور هم باشیم و صحبت کنیم و اون شب چن دقیقه ای دور هــــم

بودیم،اما بعدش دیگه نتونستم پیداش کنم،آخه ماهشـهر(محل سکونتش)

فقط پنج دیقه که تا محل کارم فاصله داشت، البته شک ندارم کهی کـه

تو و نیلوفر تاییدش مـیکردین بچه خوبی بود، اما واقعا چی شده از یـار غارت

بی خبری؟ البته سوالم بـه این خاطر بوده کـه فرشته نجف آبادی بعـــد از

رفتن نیلو و نازی دنبالش مـیگشت،من کـه نتونستم پیداش کنم، اما خـدا

کنـه فرشته پیداش کرده باشـه! الان این مطلب را گفتم کـه اگه آزاده بـــه

سایت سر مـیزنـه حتما با فرشته تماس بگیره، خدا کنـه دیر نشده باشـه!


آرزو: آره اتفاقا بـه خاطر اون شب ناراحت بود کـه اومده بود رو خط,دقیقا

فردای اون شب بهم زنگ زد,به خاطر گرفتاریـای زندگی از هم دور شدیم.


امـین:البته اینو هم بگم من بـه خاطرشرایطم نـه سراغش رو گرفتم ونـه از

نیلوفر شمارشو خواستم، آره اون شب یکی دوتا از بچه ها بد حرف زدن

و بحثشون شد و من شرمنده ی مـهمونام شدم(نیلوفر و آزاده) آخه من

مـیزبان بودم، بیخیـال...

پیزارو:الان با چند نفر از ماهانیـا درون ارتباطی؟اگه ممکنـه اسماشون را بگو.

آرزو: خودت,ناهید دریـانی,زهرااز فومن,فاطمـه ابراهیمـی,ملیحه بیـاتیـان,امـین

زارعی,الهام رشنو,...


امـین:چرا ناهید اینقد عصبانی حرف مـیزنـه؟ اگه همـه ازم بترسن من از

ناهید دریـانی مـیترسم:-) البته سارا گودرزی کـه آخرشـه! تنـهای که

ازش حساب مـیبرم ساراس! ما چاکرتیم عسیسم، اصلا دوس دارم پشت

 سرت غیبت کنم فسول نباس!بیژوووور!


آرزو: ناهید کـه عسیس دل منـه, ناهیدم مشکلات خودشو داره  البته

افتخار آشنایی با سارارو نداشتم اما دورادور دوسش دارم.


یـه ماهانی:عکدوم یکی از بچه های ماهان رو دیدی؟

آرزو: ناهید,آزاده,الی رشنو,زهرااز فومن,مژده مطروح,ان

سلیمانی,پرستوگردکانی,مـهشید محمدی,امـین زارعی,زهرا

وهاجرازلنگرود,زینب ایرانپرست,چندتا از بچه هارم از نزدیک دیدم.

 

یـه ماهانی:کدوم یکی از همـه خوشگلتره؟

آرزو: همـه دوستای ماهانی من خوشگلترینن.


امـین: الان بهمن صفورا زنگ زد صحبت کردیم.مـیشناسیش؟

آرزو: پیـاماشو توماهان مـیخوندم ,فقط که تا این حد ایشونو مـیشناسم .

پیزارو:خاص ترین ماهانی کیـه؟

آرزو:لیلی کریمـی با پیـامای نابش

یـه ماهانی: اگه یکی از پسرای ماهان ازت خواستکاری مـیکرد یـا کند

قبول مـیکنی؟

آرزو: چه سوال عجیبی!نـه چون ندیده ونشناخته ازدواج اصلا جالب

نیست.


یـه دوست:قشنگ ترین پیـامـی کـه از ماهانیـا تو گوشیت داری مال کیـه؟

آرزو:پیزارو،الی رشنو،ناهید


پیزارو:با کدام یک از ان نجف آبادی ارتباط داشتی؟

آرزو:با هر دوتاشون


پیزارو:خبر فوتشون رو چه جوری شنیدی؟

آرزو: از طریق امـین زارعی,شوکه شدم.


پیزارو:اگه یـه روز درون خونـه تون را باز کنی و بچه های ماهانی را پشت

درببینی چه عالعملی خواهی داشت؟

آرزو: خیلی خوشحال مـیشم یـه روز این همـه مـهمون خدابه داد برسه.


یـه ماهانی:تا حالا گرفتار شایعات ماهانی شدی؟

آرزو: نـه ,البته که تا اونجا کـه خودم خبر دارم گرفتار شایعاتشون نشدم

خدارو شکر.


سه شنبه ها: چند بار دفتر ماهان رفتی؟

آرزو:سه بار


سه شنبه ها: با کدوم یکی از پرسنل ماهان ارتباط داری؟

آرزو:ریحانـه سعیدی پور.


سه شنبه:خوش اخلاق ترینش کیـه؟

آرزو:محمدرضا سعیدیپور


امـین:دفتر ماهان کـه رفتی برخورد اونا چطوری بود؟

آرزو: خیلی خوب,هموش با محبت واحترام برخورد ,همـیشـه رفتن به

ماهان با خاطرات خوشی همراه بوده.


امـین: ولی من فکر مـیکنم اونا فقط بـه فکر منافع مالیـــــــــشون بودن، به

خصوص شنیده بودم کـه دو خانم الو س.ق و س.س برخورد خوبـــــی با

بچه ها ندارند!؟

آرزو: نمـیدونم شاید,من با اون دوتا برخوردی نداشتم و خوشبختانـه بقیـه

بچه هایی کـه من دیدم خوب بودن.


پیزارو:ماهان را تو یـه جمله تعریف کن!

آرزو: ماهان درون ردیف خاطراتیست کـه به قول نیما :"یـادش روشنم مـی

دارد...


امـین: سایت سه شنبه ها را چطور مـیبینی؟

آرزو: خوبه,جو صمـیمـی ای داره,همـینکه بچه ها بعد از مدتها دوباره در

کنار همدیگه پیـام مـیدن خیلی خوبه,دست مریزاد بـه شما.


امـین: ما مخلصیم، اولین بار کـه به سایت سر زدی کی بود؟

آرزو: اگه اشتباه نکنم سه یـا۴هفته پیش بود.

یـه ماهانی،پیزارو:از بین بچه های سایت پیـام های کیـا بیشتر بـه دلت

 مـیشینـه؟سه نفرو نام ببر

آرزو: همـه ی پیـاما عالی هستن سخته انتخاب,افسانـه مـیناوند, پیزارو و

الی رشنو,...


پیزارو:امـین زارعی تو را یکی از دوستان قدیمـی خودش معرفی کرده،تو

این چند سال امـین رو چه جور پسری دیدی؟

آرزو: البته ایشون نسبت بـه بنده لطف داشتن,پسر بدی نبوده هرچند

درکنار رفتار خوبش یـه سری اشتباهاتم داشت کـه خودشم بعهمـید.


امـین: خصوصیـات اخلاقی من چیـه؟

آرزو: وای چه سوالای سختی!احساساتی, مـهربون,عجول,محافظه

کار,باسیـاست درکل خوبی پسر بدی نیستی.


جت روی قرمز: امـین را چند که تا دوس داری؟

آرزو: هیچی,من اصلا امـینو دوس ندارم............ اهنگ بت زنگ می چرا تماسمو رد میدی شوخی کردم,دوتا!


امـین:آخ جون،نمردیم و یکی دوسمون داشت، دوتا! بدترین خصوصیت من

چیـه؟

خصوصیـات بد کـه زیـاد دا‎ری:-):-) ولی احساسات زیـاد بعضی وقتا درد

سرشد واست.


یـه ماهانی:به نظرت چیکار کنیم بین امـین و عزت جلیل و تبسمـی خوب

شـه؟

آرزو: باهاشون صحبت کنید, متقاعدشون کنید کـه کینـه ها رو کنار بزارن

دنیـا دوروزه دشمنیـارو بی خیـال.

امـین:البته من با هیچکدوم مشکل ندارم و کینـه ای هم بـه دل ندارم، همـه

را هم بخشیدم،اما خب دروغ نمـیگم اتفاقات گذشته فراوشم نمـیشـه، عزت

جلیلم مـیتونـه بیـاد اگه حرفی داره همـینجا بزنـه


آرزو: همـه ما آدما گذشته هارو فراموش نمـیکنیم امایـه خورده از خود

گذشتگی داشته باشیم.

پیزارو:خدا کجای زندگی آرزو جلیلی قرار داره؟

آرزو: ای داد بیداد اشکم سرازیر شد,همـه جا خدا همـه زندگی آرزو,خدا

عشق منـه باتمام وجود دوسش دارم,اصلا جز خدارو بیخیـال,فقط خدا

بهترینـه...


پیزارو:تا حالا تو زندگی خودت با دیگران با اتفاقی شبیـه کلید اسرار روبه

رو شدی؟

آرزو: آره زیـاد دیدم هم تو زندگی خودم وهم تو زندگی دیگران.


امـین: مـیشـه یـه نمونـه شونو تعریف کنی برامون؟

آرزو: یـه خونواده توی یـه برهه از زمان سر یـه سری مسائل خونواده مارو

خیلی اذیت ماسکوت کردیم اما خدا همچین متلاشیشون کرد که

خودمونم دلمون بـه حالشون سوخت یـه جوری شد کـه اومدن واسه

حلالیت,دیگه خیلی نمـیتونم وارد جزئئات بشم.


پیزارو:موقع گرفتاری و دلتنگی بـه کدام یک از ائمـه متوسل مـیشی؟

آرزو: بـه امام حسین,امام زمان وحضرت علی ع.


افسانـه مـیناوند:آیـا اونقد بهم اعتماد داری کـه تا جهنمم باهام بیـای؟(البته

من بهشتی ام)

آرزو: افسانـه جون منم بهشتی ام باهم مـیریم بهشت,آره عزیزدلم ما

مخلص رفیقیم.


امـین: یکی از سنت های کردها را کـه خیلی دوسش داری بگو!

آرزو: پوشیدن لباسای محلی یـه دست وزیباو پرزرق وبرق توی مجالس

عروسی کـه مخصوص کردیـه.


امـین: تو هم شرکت مـیکنی و مـیی؟

آرزو: معلومـه کـه شرکت مـیکنم,مگه مـیشـه بری عروسی فامـیلو

نی!


سه شنبه ها:بهترین خصوصیت اخلاقی آرزو جلیلی چیـه؟

آرزو: اینو بقیـه حتما بگن نـه خودم,اینکه نسبت بـه هرچیزی با تعصب

برخورد مـیکنم.

پیزارو:تا حالا عاشق شدی؟یـا عاشق هستی؟

آرزو: عاشق خدا,م,بابام,عشق زمـینی نـه,هیچوقت عاشقی

نبودم.

سه شنبه ها:کدام یک از شـهرهای ایران رو بیشتر دوس داری؟

آرزو: قروه,تهران,کرج,مشـهد,آبادان.


پیزارو:به دسپختت چه نمره ای مـیدی؟

آرزو 18از بیست

 

ملیکا ازامپراتوری سرخ):همزمان دوخواستگار داری یکی درحدپرستش

دوست داری امامـیدانی دراینده با اوبه مشکل مـیخوری یکی هــــــــــم

درحدخواستگارمعرفی شده مـیشناسی امامطمـین هستی خوشبختیت

دراینده تضمـین شده هست کدام روانتخاب مـیکنی؟

آرزو:خوب معلومـه آدمـی رو کـه تاحد پرستش دوست دارم انتخاب مـیکنم

چون مـیدونم بـه کمک خداوعشق مـیتونم درون کنارش آینده روبسازم.

 

ملیکا از امپراطوری سرخ:جمله به منظور یـانیلوفرو نازیلایم بگو.

آرزو:یـهو دلم واسشون تنگ شد,خدا رحمتشون کنـه,نیلوونازی عزیزم از

پرچین امـیدهایتان چتری برایم بفرستید کـه اینگونـه خیس دلتنگی نباشم.

 

ملیکا از امپراطوری سرخ:فروغ فرخزاد رابه چه چیزی تشبیـه مـیکنی؟

آرزو:قناری-چون عمرفروغ هم مث قناری کوتاه وغم انگیز بود.

 

ملیکا از امپراطوری سرخ:اگر رییس جمـهورشی مـهمترین کاری که

برای مملکتت انجام مـیدی چیـه؟

آرزو:بااینکه مـیدونم کار سختیـه ولی تمام توانموبه کار مـیگرفتم که تا بیکاری

ریشـه کن بشـه.

ملیکا از امپراطور سرخ:دوستداری نوشته سنگ قبرت چی باشـه؟

آرزو:به سراغ من اگرمـی آیید, نرم وآهسته بیـایید,مباداکه ترک بردارد

چینی نازک تنـهایی من!



السرخ:مردا را تو یـه جمله توصىف کن؟

آرزو:مجنونای هزار لیلی ای کـه واسه زندگی سعی دارن بـه خداهم

کلک بزنن.(البته همـه نـه بعضیـاشون)


السرخ:نظرت درباره اینکه دیـه زن نصف دیـه مرده چیـه؟

آرزو:خیلی قانون بدیـه,به نظرمن بین زن مرد هیچ فرقی وجود نداره.


السرخ:تو مدرسه از کلاس کدام درس فراری بود؟

آرزو:ریـاضی


فاطمـه ابراهیمـی:مـیدونستی عشق منی و من عاشقتم؟

آرزو:خیلی مخلصم فاطمـه جون,مـهربونی وعشق تو همـیشـه شامل حالم

بوده وهست عزیزدلم,همـیشـه درون بهترین زوایـای قلبم خواهی ماند آنجاکه

فقط جاودانـه ها مـیمانند.


 

تاپس بوی:تا حالا کله پاچه بزغاله خوردی؟

آرزو: نـه ,همـیشـه کله پاچه خوردم خوشبختانـه.


افسانـه مـیناوند:زندگی یـه نفر بستگی بـه تصمـیمـی داره کـه تو گرفتی،از

طرفی هم تصمـیم گرفتی دروغ نگی،چیکار مـیکنی؟

آرزو: چه دو راهی بدی خدا نصیب نکنـه,‎;(‎سعی مـیکنم زندگیش بـه خطر

نیفته.

پیزارو:کار تو هواپیما را دوس داری یـا کشتی؟

آرزو: هواپیما,پرواز تو ابرارو دوس دارم.


پیزارو:رستوران یـا بیمارستان؟

آرزو: رستوران,جا بـه این خوشمزگی!‎:p‎


جت روی قرمز:سکوت را ترجیح مـیدی یـا شلوغی را؟

آرزو: بستگی داره هم سکوت,هم شلوغی ولی بیشتر سکوت.


جت روی آبی:تو دعوا فن مو کشیدن خوبه یـا گاز گرفتن؟

آرزو: هیشکدوم بابا بیخیـال,دعوا خوب نیست از من نشنیده بگیرین ولی

مو کشیدن راحتتره‎8-)‎


جت روی آبی:اگه بخوای سر یکی را با مـیله گرد بش مـیله گرد را

از کجاش بگیری خوبه؟

آرزو:چه خطرناک،تا حالا امتحان نکردم


تاپس بوی:وقتی عصبانی مـیشی فحش مـیدی یـا درمـیری یـا تو چشای

طرف زل مـیزنی؟

آرزو: تو چشای طرف زل مـی تااز رو بره.

پیزارو:از دید تو نقطه ضعف یـه و پسر چی مـیتونـه باشـه؟

آرزو:: زود وابسته بشـه,پسر:هر لحظه عاشق یکی باشـه.

 

پیزارو:نقطه ضعف خودت چیـه؟

آرزو:نمـیتونم بهی اعتماد کنم باعینک بدبینی بـه همـه چی نگاه

مـیکنم.


پیزارو:چه تیپی مـیپسندی؟و بگو تیپ خودت چیـه؟


آرزو: شیک واسپورت ومارک دار, خودمم همـیشـه اسپورتم.


افسانـه مـیناوند:سرزده اومدم خونـه تون،حتی چای هم برا پذیرایی نداری

خودتم رودروایسی داری باهام،چیکار مـیکنی؟

آرزو: یـه لحظه مـیپرم خونـه مادر بزرگم کـه همسایمونـه همـه چی مـیارم

واست عزیزم,تو پاشو بیـا جیجر.


جت روی قرمز:بزرگترین آرزوی آرزو جلیلی چیـه؟

آرزو: این کـه یـه روز خدارو از نزدیک ببینم وتموم معماهامو حل کنم.


سه شنبه ها:ممنون کـه وقتت را درون اختیـار ما گذاشتی،و صحبت پایـانی ات

با بچه های سایت؟!

آرزو: از شما ممنونم کـه این فرصت رو درون اختیـارم گذاشتین که تا در خدمت

دوستان عزیزم باشم, برایتان بهترینـهارا آرزو مـیکنم,بهترین روزها...شکلاتی

 ترین لحظه ها...بهاری ترین ثانیـه هاوجاویدترین خاطره ها, التماس دعا...

یـاعلی.


سه شنبه ها:موفق باشید

                 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 با تشکر از زینب پیزارو، السرخ،جت روی آبی، جت روی قرمز، ملیکا

از امپراطورسرخ، افسانـه مـیناوند، تاپس بوی، و فاطمـه ابراهیـــمـی کـه ما را

                          درون طرح سوال از آرزو یـاری د




[سه شنبه ها اهنگ بت زنگ می چرا تماسمو رد میدی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 27 Nov 2018 18:14:00 +0000